تو مسئولی خداوندا
مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی
کدامین دست جز دست تو بر هم ریزد کام مرا
چرا شد قرعه منت به نام من
که حتی نیمه شب ها اشک غم ریزم به پای تو
به امید صفای تو به امید وفای تو
خدایا اگر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم درد جدائی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوهایت می رسیدی
پشیمون می شدی از این که عشق رو آفریدی
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
نماز عشق رو آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شب های تنهائی
بیا بشنو تو فریادی که تنها در گلو دارم
نظرات شما عزیزان:
joker 
ساعت14:23---21 اسفند 1389
سلاو وبت خیلی قشنگه امیدورارم موفق باشی
اگه خواستی به من هم سر بزن
یا علی پاسخ:
|